نتایج جستجو برای عبارت :

طلاقش میدهم.!(8)شهیدچمران

اومده تو آشپزخونه میگه ( یادم نیست ی سوالی پرسید)
خندیدم بهش گفتم از اون یکی زنت بپرس
خیلی جدی میگه : من اگر بخام ی زن دیگه بگیرم اول به زن خودم میگم. بعدش طلاقش میدم بره پی زندگیش. بعدش میرم با یکی دیگه. اینجور نیستم ک خیانت کنم به زنم.
مسخره بازی میکنم و بحثو عوض میکنم...
مستیم بدان حد که ره خانه ندانیم...
#بغضهایت_را_بشکنرمانی زیبا درباره دختری بنام آوا که به اجبار خانواده ازدواج می‌کنه و شوهرش غیابی طلاقش میده ولی بازهم به دست سرنوشت و پدرش مجبور به ازدواج دوباره میشه ....پیشنهاد میکنم این رمان زیبا رو از دست ندین.https://t.me/romanstaar
در اینبخش بیوگرافی الهام حمیدی و همسرش و ماجرای ازدواج اول و طلاقش را مرور میکنیم. الهام حمیدی یکی از پرطرفدارترین بازیگران زن ایرانی می باشد، الهام حمیدی در کارنامه خود: سریال یوسف پیامبر و همچنین سریال همه ی چیز آن جاست را ثبت کرده کـه در هردو مجموعه تلویزیونی بازی قابل قبولی از خود ارائه داده، الهام حمیدی بتازگی و با انتشار پستی در اینستاگرام خبر از ازدواج مجدد خود داده اسـت.
 
ادامه مطلب
عرق ها بر جبین بریزید. شب ها چون جغد بیدار بمانید و بخوانید و بخوانید و بخوانید. روزها از تفریحاتتان بزنید و در آخر هم دکترا قبول نشوید. گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود دیگر. من از مراد شکایت دارم که باب دل همه هست به جز بنده که به وی ارادت خاصی دارم. انسان خسته میشود. خیلی دلم میخواهد مفصل برایتان تعریف کنم که چه گذشت و چه دارد میگذرد ولی در این مقال نمیگنجد. خلاصه که ننگ بر سنجش و کنکور و آقای ابراهیم خدایی و هر آنچه به اینان مربوط است. لعنت به ف
مهریه‌ام
قرآن کریم بود و تعهد از داماد که مرا در راه تکامل و اهل بیت و اسلام هدایت کند.
اولین عقد در صور بود که عروس چنین مهریه‌ای داشت، یعنی در واقع هیچ وجهی در مهریه‌اش
نداشت. برای فامیلم، برای مردم این‌ها عجیب بود. 
مادرم متوجه شد
انگشتری که دستم کرده بودم مال خودش بوده و خیلی ناراحت شد. گفتم مامان، من توی
حال خودم نبودم وگرنه به مصطفی می‌گفتم و او هم حتماً می‌خرید و می‌آورد. مادرم
گفت: حالا شما را کجا می‌خواهدببرد؟ کجا خانه گرفته؟ گفتم
مهریه‌ام
قرآن کریم بود و تعهد از داماد که مرا در راه تکامل و اهل بیت و اسلام هدایت کند.
اولین عقد در صور بود که عروس چنین مهریه‌ای داشت، یعنی در واقع هیچ وجهی در مهریه‌اش
نداشت. برای فامیلم، برای مردم این‌ها عجیب بود. 
مادرم متوجه شد
انگشتری که دستم کرده بودم مال خودش بوده و خیلی ناراحت شد. گفتم مامان، من توی
حال خودم نبودم وگرنه به مصطفی می‌گفتم و او هم حتماً می‌خرید و می‌آورد. مادرم
گفت: حالا شما را کجا می‌خواهدببرد؟ کجا خانه گرفته؟ گفتم
زندگیم همیشه با سختیا عجین شده بود مقصر خودم بودم واسه تک تک اتفاقا و مشکلاتم .قبل از این دختری بودم ساده و معصوم و مظلوم ,که حتی خجالت میکشید سرشو بالا بگیره یه جمله ای رو به زبون بیاره یا از حقش دفاع کنه .دختری بودم با ظاهر خوب و باطن پاک .دختری که حتی از صدای شنیدن جنس مخالفش احساس گناه میکرد ولی بعداز ازدواجش اون دختر ساده و معصوم و مظلوم .زیره باره مشکلات دست و پنجه نرم میکرد با کتکها .حرفای ناجور و خیانتها و تنهایی و غربت و اینکه التماسها و
شهر سوال ـ زن تا وقتی در عقد مردی است و از او جدا نشده یا جدا شده اما
عده طلاقش تمام نشده نمی تواند با مرد دیگری ازدواج کند. همچنین است اگر
شوهر زن از دنیا برود و زن در دوران عده وفات باشد.بخش بانوان شهر سوال بر بال اندیشه ها

ادامه مطلب
_اگه من یه زنه دیگه داشتم به نظرت سه ساله تمام بدون اینکه بهش سربزنم ولش میکردم به امون خدا؟_ازتو بعید نیس کامی،شایدمرده یاشاید طلاقش دادی!..کامی پوزخندتلخی زدوگفت:_هه،اونوقت نباید اسمش توشناسنامم باشه؟..درنابا کلافگی،موهاشوپشت گوش انداخت و دست به کمر وایساد وبه نرده ها تکیه زدوبالحن سردی خطاب به کامی گفت:_یعنی که چی؟میخوای بگی بچه ت نامشروع بوده؟حتی زن هم نداشتی؟!پس اینو دخترای خیابونی برات به دنیا اوردن؟.. کامی خیلی سعی داشت به خودش مسلط
آیا زنی که مهر خود را به همسرش بخشیده است می‌تواند از بخشش خود رجوع و مهر خود را مجددا مطالبه کند؟

حالت اول زمانی است
که زوجه در خصوص مهریه، ما فی الذمه زوج را ابراء می‌کند. به این بیان که
می‌گوید از نظر من تو دیگر تکلیفی برای پرداخت مهریه نخواهی داشت (تو را از
پرداخت مهریه بری می کنم)؛ این بیان باعث می‌شود تا تکلیف شوهر در ادای
مهر به طور کلی ساقط شود. پس در این حالت زن حق رجوع ندارد.
حالت دوم
زمانی است که زوجه در قبال طلاق، مهریه خود را ب
رمان عشق شفق  نوشته: زهرا.م کاربر انجمن نودهشتیاتعداد صفحات: ۳۹۸ رده سنی +١٨خلاصه:ماجرا درمورد یه زن مطلقه است به اسم شفق که چند سالی از طلاقش گذشته و شوهرش بهش *** کرده و متأسفانه بطور کامل از زندگی شفق بیرون نرفته… با ورود پسرخاله از فرنگ برگشته و خواستگاری خاله اش از شفق همه چیزبهم میریزه وبدتر از همه اینکه خانواده شفق جواب مثبت دادن در حالی که شفق خودش عاشق مردیه به اسم مهراب.شفق هیچ راه فراری از این نامزدی نداره… اما اتفاقی میفته که همه ر
در راستای پست قبلی شخص عزیزی که خیلی برای من محترمه، توی چندتا پیام خصوصی بنده رو نصیحت کردن که کاملا هم بجا بود، لابه لای صحبت هاشون گفتن که به پسرا هم حق بدم چون اونا چشمشون ترسیده و از طلاقی که معمولا از طرف خانوما درخواست داده میشه میترسن! یادم رفت ازشون بپرسم، گفتم بیام اینجا از همه ی خواننده ها بپرسم که پسرا دقیقا از چیه طلاق میترسن؟! الحمدا... واسه مهریه که زندان رو برداشتن، تا خانوم تمکین نکنه نفقه بهش تعلق نمیگیره، مهریه رو هم اینقد ق
دیشب رفتیم تئاتر. تئاتر کودک، "قهرمانان جنگل".
وارد خانه جوانان که شدیم پسرخاله گفت که قبلا اونجا رفته. زینب هم همین‌طور. گفتم من نه. اما وقتی رسیدیم جلوی ساختمون یادم اومد که دو بار رفتم اونجا با کارلا، رفتیم تئاتر دیدیم. پِپه بود و... همین الان یادم اومد، آرزوی عجیب نیکلا اگه اشتباه نکنم. قشنگ بودن، یادش به خیر.
حالا چرا رفتیم؟ چون ساره مهمونمون کرده بود.
ساره کیه؟
ساره دخترخاله مامانه. چهار سال از من بزرگتره. هم‌سن من بود که با دوست‌پسرش ازد
دیه مجازاتی است که در جنایات  عمدی و غیر عمدی که در آن‌ ها قصاص به هر دلیل قابل اجرا نباشد، اعمال  می‌شود. گاهی مقدار دیه مشخص است و گاهی مشخص نیست.
  
مجازات های مقرر برای اشخاص حقیقی  به چهار بخش حدود، قصاص، دیات و تعزیرات تقسیم شده‌ اند و مجازات‌ های  بازدارنده که در کنار تعزیرات، دسته ‌ای از مجازات ‌ها را تشکیل می‌دادند،  در قانون جدید به طور کلی از شمار مجازات‌ ‌ها خارج شده ‌اند. در مجله دلتا به بیان مجازات های چهارگانه در قانون مج
از وقتی یادمه این مرده یک نمونه فرد مهربان خانواده دوست تو اقوام معرفی میشد یه مرد با اخلاق و مهربونبا همه بچه ها رابطه خوبی داره حتی با دخترک منحتی با من وقتی کوچیک بودمبرای دانشگاه قبول شدنم بهم پول هدیه داداز نظر کاری هم با اینکه پدرش وضع خوبی داشت ولی خودش از صفر شروع کرد الان کارخونه داره و خونه و ماشین خارجی و....وقتی ک ازدواج کرد میگفت زن خوبی پیدا کردمهمیشه هم تو محافل فامیلی رابطه ی خوبی پر از احترام باهم داشتندیه دختر 8 ساله داره ک خی
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_بیستم
.
کشون کشون خودم رو رسوندم به انتشارات بسته بودنش آهم رو بیشتر کرد
نماز تموم شد فاطمه رو دیدم با شرمندگی سرم روپایین انداختم
جلو اومد
- سلام ترانه خانم چی شده اینقدر خاکی شدی
- هیچی قضیه اش مفصله
ولی خب همی قضیه نگذاشت به اتشارات برسم و انتشارات تعطیل کرد
میشه فرا دوباره ازت جزوه رو بگیرم؟
- چرا نمی شه
خداحافظی کردیم
نمی دونستم چه طوری برم خونه سوار مترو شدم 
اما لحظه لحظه ی اون روز واسم تکرار می شد و الکی می خندیدم
ر
نترس، طلاق بِده!
کم نیستند افرادی که در مسیر تلاش، از حاشیه‌ها می‌نالند و باز هم کم نیستند آنانی که در حاشیه‌ها گرفتار می‌شوند و تلاش هوشمندانه در راه هدف را به تلاش سختکوشانه در راه حاشیه بدل می‌کنند!
هنگامی که تصمیم می‌گیریم و قدم در راه می‌گذاریم، هر چیزی و هر راهی غیر از آن، حاشیه است... بله «هر چیزی».
برای موفقیت در مساله‌ای مانند کنکور و آزمون وکالت و...، وارد مسیری می‌شویم که نیازمند آن است که چند ماه از عمر را به سبک دیگری سپری کنیم
متنی ادبی درباره یک صبح سرد و برفی زمستان
متن ادبی صفحه 38 نگارش دوازدهم درباره صبح سرد و برفی زمستان
متن ادبی در مورد صبح سرد و برفی زمستان نگارش دوازدهم
چهارفصل خدا را دوست دارم، هرکدام به گونه ای زیباست.بهار با طراوتش،تابستان با رنگهایش،پاییز با برگ‌هایش و زمستان با اشک ها و درهایش...
صدای ناله‌ای از خواب بیدارم کرد. چشم چرخاندم، ننه سرما را با آن دامن پرچین و گیسوان یخی اش دیدم. معلوم نبود چه شده که باز از چشمان ننه سرما مروارید می‌بارید.
گل یکتا:

بسم الله الرحمن ارحیم
زن بهمن
خدای من از این زندگی نکبتی خسته شدم بریدم مرد
میفهمی بریدم،دیگه نمیخوامت! من  پیش
دوستام خجالت میکشم از این وضعیتم از این زندگی از این شوهر...
صادق:عزیزم ازت معذرت میخوام خودت میبینی که دارم
تلاشم رو میکنم خدا بزرگه کمکمون میکنه طاقت بیار من تو رو دوست دارم
سمیه میزنه زیر گریه زار زار
صادق بغلش میکنه و میگه اگه من شوهر خوبی واسه تو
نیستم اما تو فرشته منی کنارم بمون اوضامون خوب میشه چند برابر تلاش میکنم
س
هنگامی که مالی را به دیگری می‌بخشیم، شاید این تصور که چنین بذل و بخششی متضمن چه مباحث حقوقی و قضایی است، دشوار باشد اما نباید فراموش کرد که بخشیدن یک مال مترادف با انعقاد عقد هبه است و این قرارداد شرایط خاصی دارد. بر اساس ماده ۷۹۵ قانون مدنی، هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را به رایگان به شخص دیگری تملیک می‌کند؛ به عبارت دیگر او مال خود را به طور مجانی به ملکیت دیگری در می‌آورد. در این عقد سه طرف یعنی واهب، متهب و عین موهوبه وجود دارد.
شبکه های اجتماعی لاین و وایبر پیش از بوجود آمدن تلگرام کاربران و طرفداران بیشماری در فضای مجازی داشت با این حال همچنان مطالب طنز و جالبی هستند که در این فضاها منتشر میشوند.
اگر علاقمند به خواندن جوک های خنده دار و بامزه هستید سری یازدهم از جوک های خنده دار لاین و وایبر را در سایت استاد گپ بخوانید.
تنها کاری که ایرانیا توش باهم همکاری میکنن چیه؟...تو جاده چراغ میزنن که پلیس وایساده
 
°•°•°•°•°•°•°•°• جوکهای جدید خنده دار لاین و وایبر 
هوس زن گرفتن به‌سرم زده بود. دوست داشتم وضع مالیِ خانواده‌ی همسرم پایین‌تر از خانواده‌ی خودم باشد، تا بتوانم زندگیِ بهتری برایش فراهم کنم. مادرم چنین دختری برایم در نظر گرفته‌بود. نمی‌دانم این خبر چگونه به گوش رییسم رسید، چون به صرفِ نهار دعوتم کرد تا نصیحتم کند. اسم رییس من «عاصم» است، اما کارمندان به او می‌گویند «عاصم جورابی!»
سرِ ساعت به رستوران رفتم. رییس تا مرا دید گفت: «چون جوانِ خوب و نجیب و سربه‌راهی هستی، می‌خوام نصیحتت کنم». 
این روزها خیلی سرم شلوغه، برای همین یه وقتایی سه خط مینویسم، میرم پی کارم، بعد برمیگردم بقیه همین پست رو کامل میکنم. چلاق نشدم قول میدم.
 
فیلم little women
spies in disguise
jumanji
رو دیدم.
والا زنان کوچیک اونی نبود که باید میشد. تریلر فیلم، اون رو خیلی پر از ادونچر نشون میده ولی خود فیلم این شکلی نبود.خیلی ازینور و اونور بریده بودن اورده بودن کنار هم گذاشته بودن. اصلا به جنگ های داخلی نپرداخته بود. کلا خیلی مالی نبود.
امتیازش از ده میتونم بگم شش بود.
 
ادامه ز
این چه کاریه شما بدون سر و صدا انجام میدید و صداتون در نمیاد؟
چرا خدا مزخرف ترین کار دنیا رو در حیطه فعالیتهای شما قرار داده و شما هم صداتون در نمیاد؟
اصلا این چه کار مزخرفیه؟
لازمه شفاف تر عرض کنم خدمتتون؟
باشه خودتون خواستید! میگم:
خانومای محترم! آخه این ظرف شستن هم شد کار؟
دیشب به مدت یکساعت و نیم داشتم اینا رو میسابیدم:
8 تا لیوان/12 تا قاشق/6 تا چنگال/ 4 تا قاشق چایخوری/سه تا بشقاب چینی/ یک قابلمه/دو تا سینی پلاستیکی/4 تا فنجون/سه تا ماستخوری/ د
این چه کاریه شما بدون سر و صدا انجام میدید و صداتون در نمیاد؟
چرا خدا مزخرف ترین کار دنیا رو در حیطه فعالیتهای شما قرار داده و شما هم صداتون در نمیاد؟
اصلا این چه کار مزخرفیه؟
لازمه شفاف تر عرض کنم خدمتتون؟
باشه خودتون خواستید! میگم:
خانومای محترم! آخه این ظرف شستن هم شد کار؟
دیشب به مدت یکساعت و نیم داشتم اینا رو میسابیدم:
8 تا لیوان/12 تا قاشق/6 تا چنگال/ 4 تا قاشق چایخوری/سه تا بشقاب چینی/ یک قابلمه/دو تا سینی پلاستیکی/4 تا فنجون/سه تا ماستخوری/ د
دعوت
ابراهیم حاتمی کیا
فیلم
های حاتمی کیا رو دوست دارم
دعوت
10
سال
پیش اکران شد.
و
همیشه دوست داشتم ببینمش حتی دقیقا صحنه
های تبلیغاتیش تو تی وی یادمه
هیچ
وقت نشد ببینمش.
تا
امشب
فضای
سرد و برفی در تمام طول فیلم حکمرانی
میکرد.
و
در کل فیلم دو شخصیت ثابت وجود داشت یکی
کتایون ریاحی پزشک متخصص زنان که زنها
بعد از اینکه بچه شون رو نگه میدارند برای
شنیدن صدای قلب و ..
میرفتند
پیشش
یکی
هم آناهیتا نعمتی یه پزشک دیگه متخصص زنان
که اون سقط انجام میداد
اپی
یک:
سوخت انتهای قلب شمعیت و دیگر نداشتی ...
با نور چشم تو ... نشستیم و ساختیم!!!
دو:
ابر خوردیم زیر چتر و چای هم!
کلوچه ها گریستند که جای ما کجاست؟!
سه:
خوردیم غصه تورا و تو با داستان عشق ...
چون سعدی گلستان ساختی و ...مسجع جوابمان!

چهار:
نیاز پشت نیاز که پنجره ی اتاق ....
باید رو به ماه باشد ...
چقدر درگیر حرف های زندگی چقدر ...
حتی یکبار هم فرصت دیدار ماه ...نشد!
پنج:
لوله ی تفنگ رو به گلوی من مرتب ... حرف می زد!
حتی یکیش هم!به گوش گلوی من ... نمی رسید!
شش:
مزار شش گو
دمی با رئیس جمهور دمدمی!
ترامپ: خانم، خانم!
ملانیا: چی باز داد می زنی؟
ترامپ: قربون دستت تلویزیون رو روشن کن بزن فاکس نیوز، نه بزن شبکه یک ایران ببینم این شینزو نامه ما رو تحویل داده یا نه. از صبح هرچی بهش زنگ می زنم رد تماس می ده.
ملانیا: چقدر بهت گفتم به این ژاپنی ها اعتماد نکن، دیدی اصلا پذیرایی بلد نبودن، رفتیم اونجا اتاقشون رو دیدی نه یک مبل درستی نه یک تابلوی خوشگلی، انگاری رفته بودیم قبرستون.
ترامپ: ول کن بابا من نگران چی هستم تو نگران چی! ب
متولد شصت‌و‌دوست، دو دختر یکی نوزده و دیگری هشت‌ساله دارد.به گفته‌ی خودش و اطرافیان از همان روز اول شوهرش همان‌طور بود. او به این وصلت راضی نبود و یکی از برادرانش هم. کلی خواستگار دیگر هم داشت. به خاطر همین برادرش اصرار می‌کرد تا عقد نکرده‌اند کار را یکسره کنند ولی نشد و هیچ‌کس به حرف برادر و چند نفر غریبه‌تر گوش نکرد. دختر هم که قاعدتاً نباید چیزی بگوید. به این ترتیب بساط عروسی برپا شد.سالها زندگی کردند. آنطور نبود که هر لحظه در ناخوشی ب
والا همین که خودم متوجه شدم چرا ایرانیای اروپا و کانادا اینقدر ظاهرشون رو عوض میکنن و پسرا مثل homosexual ها و دخترا مثل فاحشه ها ارایش میکنن و لباس میپوشن در حالی که هیچ کدوم نیستن، برام موفقیت بزرگیه.
شما ممکنه از دور نگاه کنین و بگین آخه چرا اینجوری میکنن؟
دختر خانم مدیر ما دقیقا شبیه فاحشه ها لباس میپوشه.
اروپا رفته.
41 سالشه، دامنای خیلییییییییی کوتاه میپوشه و همیشه با سوتین عکس میگیره.
همه جاش تتوئه. عین جنده هاست.
 
تنهاست. طلاقش دادن.
 
پسرا
طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان می‌رود. طلاق معمولاً وقتی اتفاق می‌افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می‌رود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد. طلاق اجتماعی، تغییرات در دوستی‌ها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آن‌ها سر و کار دارد. طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به
وارد آزمایشگاه شد صدای تپش قلبش را  با گوش می‌شنید .آزمایشگاه حسابی شلوغ بود جلو رفت برگه نوبتش را دریافت کرد و نشست، چشمش افتاد به زن حامله ای که چند صندلی آن طرف تر نشسته  و یک دختر کوچولوی سه و چهار، ساله هم کنارش ایستاده بود. با حسرت به او نگاه می‌کرد و با خودش آرزو کرد که جواب آزمایشش مثبت باشد. تا این‌که شماره او را اعلام کردند، بلند شد جلو رفت و برگه رسید آزمایشگاه تحویل داد، جواب آزمایش را که گرفت جرأت نمی‌کرد باز کند آرام آرام و درحا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها