نتایج جستجو برای عبارت :

گیر کار آنجاست.

ای که هرگز در تو زاده نشدم،اما بارها به شوقت زنده و با غمت جان دادم،ای وطن!ای شوق شاعرانه های من،ای خاص ترین مخاطب که انگار تا به حال چنین معشوقی مرا مبود؛ای که ذاتت آزاد،اما به ظاهر در بند؛ای که آزادی تو سبب آزادی جهان؛ای ویرانگر همه ی زد و بندها و اسلحه ها و سیاهی‌ها و سیاسی بازها،ای عشق؛ای شفا بخش و کار ساز ترین سلاح برای آزادی!قسم به لالایی گلوله ها برای فرزندانت،مقصد ما آنجاست؛برادرمان آنجاست؛احمد آنجاست،احمد هست؛تا مادامی که اسرائیل
مسیر تو رو به کجاست؟حزب توآنجاستخوشا به حال کسانکه روی کامل ایشانبه سمت خداستهمیشه به راز و نیازسپاسگزاری آسانهمیشه اهل نماز و دعاهمیشه به کار درستشَدید، دور از عوالم سستپی حفظ مقام مقدس روحپی حفظ ساحتِ حرمت جانفرار مدام از آمد شیطانبه سمت سمیعِ بصیربه سمت حضرت رحمانمسیر تو رو به کجاست؟حزب تو آنجاست
درکوچه های خاکیدربین خاک و کاه گلباپای لخت وبی کفشمی گشت بی سرودلآن کودکان سرخوشبی فکرغصه ی نانپرشوروپرهیاهوسردرهواورقصانزیردرخت سیبیدرحال چرت نیمروزچشمی به آسمان داشتمردی به فکر دیروزدرخانه های روستاپیچیده عطر نانکگرم است تنورخانهزن درکنارش آنکیک سرمیان آغلپستان گاو بدوشددستی میان خانهدررفت وروب بکوشدمردان میان جالیزیادرمیان شالیبرپاکنندزندگیازیک زمین خالینقش شقایق آنجاستدردشت سبزصحراآوازسینه سرخ استآوای عشق روستادرکوچه با
((أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ))
استادی می‌فرمود:
این آیه معنایش این نیست که با ذکر خدا دل آرام می‌گیرد.
این جمله یعنی خدا می‌گوید: جوری ساخته ام تو را که جز با یاد من آرام نگیری!!!
تفاوت ظریفی است!!! 
اگر بیقراری...
اگر دلتنگی...
اگر دلگیری...
گیر کار آنجاست که هزار یاد جز یاد او در دلت جولان می‌دهد.
خدا در دستیست که به یاری میگیری، درقلبیست که شاد میکنی، درلبخندیست که به لب مینشانی، خدا درعطر خوش نانیست که به دیگری میدهی، درجشن و سروریست که برای دیگران بپا میکنی، آنجاست که عهدمیبندی و عمل میکنی، خدا؛ درتو،باتو، و برای توست...
 
زنده یاد 
سهراب سپهری
 
خدا در دستیست که به یاری میگیری. درقلبیست که شاد میکنی. درلبخندیست که به لب مینشانی. خدا درعطر خوش نانیست که به دیگری میدهی. درجشن و سروریست که برای دیگران بپا میکنی. آنجاست که عهد میبندی و عمل میکنی.
 خدا درتو ، باتو ، و برای توست...
زنده یاد "سهراب سپهری"
تمام بغض من آنجاست کنار رد پاهایتمیان خاطراتی که مرور اش کردم هر ساعتمنم ، تنها ترین آدم بدون تو که حوا ایکدامین سیب را باید ببویم تا شوم راحتنگاهم کردی و گفتی تو را با من که کاری نیستتمام کار من بودی و من در بند چشمانتنمیخواهم شبی دیگر تو را در خواب ودر رویابیا در صبح صادق باش به تنهایی نکن عادت
تمام بغض من آنجاستکنار رد پاهایتمیان خاطراتی کهمرور اش کردم هر ساعتمنم ، تنها ترین آدمبدون تو که حوا ایکدامین سیب را بایدببویم تا شوم راحتنگاهم کردی و گفتیتو را با من که کاری نیستتمام کار من بودی و مندر بند چشمانتنمیخواهم شبی دیگرتو را در خواب ودر رویابیا در صبح صادق باشبه تنهایی نکن عادت
 
 
 
 
 
خستم از زندگی بى تو
خواب را دوست دارم ......تنها جایی که فعلا .فقط ب من متعلقى ،،،آنجاست!
گرمای وجودت...لبخندت.....چشمانت....ھمگى من را برایت زنده نگه داشته ...
ب آرزوى روزى ک دستت در دست در یک روز بارانى در پارک کنار خانهمان ...عاشقانه قدم میزنیم...
صداها رنگ دارند،‌ رنگ و حرکت هر دو با هم. من این را بعد از تجربه‌ی «مسکالین» فهمیدم. بیست‌ودو سال پیش،‌ در خانه‌ی... از یک «اوورتور» باخ،‌ از فلامنکو و چهار فصلِ‌ ویوالدی. هر کدام به کلی چیزِ دیگری بود با رنگ‌ها و حرکت‌ها و حال‌وهوای دیگر. هر کدام با تصویرهای‌ مخصوص به خود. یادِ‌ صدای مامان افتادم. راستی چه رنگی داشت؟ رنگ محبت؟
 
+ روزها در راه – شاهرخ مسکوب
 
* سعدی
می خزی روی زمین. با دستان گِلی ات روی آرواره های درختان تنومند جنگل.
آن ها که از خاک بیرون زده اند. خشک اند اما خیس...
تو به میانه ی دشتی میمانی که در آنجاست. کمی دورتر... همانجا...
با دستان گِلی ات، با چشمانت که کمین کرده به دور، اشاره میکنی.
شروع همان جاست.
و تا شروع فاصله ای نیست. خبری نیست. رازی نیست. حرفی نیست.
شکی نیست. تنها یک چیز هست...
که کسی همراه تو نیست.
حال...
مبارز ها می خزند.
یکی یکی می روند.
در حالی که تماشا میکنی...
خودت را در همین حال میبینی.
سلام.جنرال یدک فروشگاهی ثابقه دار است.این فروشگاه در استان یزد در شهرستانی زیبا به نام میبد واقع شده است.جنرال یدک رو به اسم لوازم یدکی ثواقبی هم می شناسند چون این اسم برگرفته شده از نام فروشندگان آنجاست. جنرال یدک لوازم خودرو های مختلف مانند: پراید،پژو 206 ،پژو 405 ،سمند ،نیسان ،پیکان و ... را داراست.خلاصه مغازه ای بدون کم و کس و زیبا.اگر روزی سرتان به یزد و میبد خورد حتما به ما سر بزنید.امیدوارم باک بنزیناتون پر ،شیشه شوراتون زیاد و آب رادیاتور
درد شروع توجه به یک نقطه است و مى تواند منشأ مواجهه ى بیشتر و آگاهى باشد.
وقتى براى اولین بار یا بعد از مدتها نرمشى انجام مى دهم، درد و کششى حس مى کنم، یا خشکى و گرفتگى اى. آنجاست که انگار عضله اى بیدار شده یا براى اولین بار کشف مى شود. آگاهى اى بیدار مى شود. که آن نقطه هست و مى خواهد حرکت کند. مى خواهد نفس بکشد. 
چند روزى که با مدارا نرمش را ادامه مى دهم، که به آن نقطه توجه مى کنم، نرم نرمک حرکت هایش روان مى شود و من از درد رها.
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



 
جنگ، آن جاست؛ ماجرا، آنجاست؛ عشق، آنجاست؛ و رنج نیز آنجا! در تصویر، در صوت و در حروف ریز و درشت.
 
س.ن: دراماگل، صفحه‌ای است که به تازگی با همکاری چند دوست علاقه‌مند به فوتبال راه‌اندازی کرد
بازکن پنجره دل مه رحمت زیباست/همه فیض وکرم بهر مسلمان آنجاست/وقت افطارو سحرجلوه نورانی دل/قطره اشکی بچکان مزد بشربا یکتاست/گشته قرآن خدا زمزمه هرمحفل/همه ازبرکت حیدرکه علی ومولاست/لذت ذکرودعا بارقه ای تاملکوت/باولایت همه خلقت ودین پابرجاست/میشود لایق دیدار همان عبد خدا/گریه نیمه شبی خاطراز عاشوراست/مهدی فاطمه آید به تسلای علی/لشکرخامنه ای بهرظهور آقاست/
 
❤️«أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»❤️
 
استادی می فرمود :
این آیه معنایش این نیست که با ذکر خدا دل آرام
می گیرد.....
 
این جمله یعنی خدا می گوید:
 
جوری ساخته ام تو را که جز با یاد من
آرام نگیری...!!
تفاوت ظریفی است!
اگر بیقراری؛
اگر دلتنگی؛
اگر دلگیری؛
گیر کار آنجاست که هزار یاد،














جز یاد او، در دلت جولان می‌دهد...
نقطه‌ی خوشبختی آنجاست که با حال خراب و ابروی به هم پیچیده، توی خیابان قدم‌های تندتند برمی‌داری، چشم از تمام جهان برداشته‌ای و ناگهان مادرت از پشت صدات می‌زند. تند برمی‌گردی و می‌بینی اشاره می‌کند به زمین. یک نقطه‌ی کوچک قرمز را نشانت می‌دهد: «کفشدوزکه»
گره باز می‌کنی، لبخند روی لب می‌نشانی و خم می‌شوی روی زانوها که به نقطه‌ی قرمز کوچکی که چشم‌هایت را به روش بسته بودی سلام بدهی.
بهرنمازجمعه آدینه هاوضوکن/غسلی کناروضودرجمعه سوی اوکن/آنجا لباس تقوا بردار تامصلی/رحمت وعزت حق بسیارجستجوکن/بانام رب قدم رابردارسوی معبود/بازمزم ولایت سوی خداتوروکن/قرآن و عترت ودین آنجاست عاشقانه/سوی ظهورمهدی هرلحظه آرزوکن/اندر صف مصلی وحدت زیادگردد/بر خطبه بصیرت دل راتوروبروکن/هرخطبه نمازش تیری به قلب دشمن/جان ودلت به آنجابسیار شستشوکن/آمادگی ببارد بهردفاع مظلوم/درمحضرولایت توکسب آبروکن/اندرنمازجمعه اخلاص میکند گل/بااشک دیدگانت
و مصیبت آنجاست که همه باید به آن احترام هم بگذارند .
@Parsa_Night_narrator
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
شاید یکی از دروغ های سیزده جذاب این باشد که هیچ آشغالی در طبیعت جا نموند هیچ درختی آسیب ندید هیچ آلودگی بصری پدیدار نشد. چرا به فکر طبیعت نباشیم چرا با طبیعت همچون پدر یا مادر یا فرزندمان برخورد نمی کنیم. باید گفت و گفت و گفت ایرادی ندارد اگر دیده نشویم مشکل آنجاست که نگران نباشیم. من نگران طبیعت و محیط زیست هستم و تنها با رعایت کردن بهداشت و نظافت اول از جانب خودم و دوم گفتن و بازگو کردن این مسائل سعی می کنم نا امید نشوم.
نا امید نشویم از فرهنگ
امروز در خانه ماندیم. پیتزا درست کردیم. فیلم دیدیم. عصر با صدای باران خوابیدیم و نزدیک غروب به هوای خوردن چای در هوای بارانی از خانه بیرون زدیم. کنار آتش لیوان چای به دست عکس گرفتیم و به شعله های آتش نگاه کردیم و صدای آب را گوش دادیم.
سیزدهم فروردین امسال به ایده آل ترین حالتی که دوست داشتم، گذشت. 
باسمه تعالی
اماکن مقدس
مسجد النبی
غزل۲
همبستگی احمد و اصحاب جدا نیست
آرامگه و مسجد و محراب  دو تا نیست
شد مسجد و ارکان بپا، بهر سعادت
آن مرکز علم است و عبادت که فنا نیست
گشته است بنا مسجد پیغمبر اعظم
در اول هجرت شده بر پا و خطا نیست
با گسترش مسجد و تخریب حواشی
آثار زیادی شده نابود و بها نیست
آنجاست زیارتگه و هم جای عبادت
چون خانه ی احمد بود و ظلم و جفا نیست
همراهی انصار و مهاجر شده باعث
در ساختن هر وجبش، فخر و ریا نیست
احمد چو دگر مردم آن کوچه و
 
/ وقایع توی ذهنم ترتیب درستی ندارند. یادم می‌آید توی قلعه رودخان هستیم. این مکان جای عجیبی‌ست. یک بار احساس کردم سربازان سلجوقی هنوز آن‌طرف‌ها می‌چرخند. توی آن طاقی کوچک بالای قلعه، جایی که ممکن است هر لحظه فرو بریزند. این قلعه‌ی لعنتی چند سال دارد؟ چرا نمی‌ریزد؟ در برابرش ایستاده‌ام. آنجاست. رول علف را بین لب‌هایش گذاشته. در فاصله‌ی کمتر از پنجاه سانتی‌متری در آن سوراخ تنگ ایستاده‌ام. من معمولاً از جاهای تنگ خوشم نمی‌آید، اما اینج
یا نور المستوحشین
می گفت من فهمیده ام، ماها جنس وجودمان طوری است که حال خوب یا بدمان یک دلیل بیشتر ندارد و آن هم کیفیت ارتباطمان با خداست. یعنی تو الان هر دلیلی برای آشفتگی ات بیاوری باز تهش می رسی به همان... یک نقصی آنجاست. دیدی گاهی اوقات هزار کار و مشکل و گرفتاری داری اما ته دلت آرام است که در نهایت همه چیز سر جای خودش قرار می گیرد؟ با آرامش و در حد توانت وظیفه ات را انجام می دهی و این قدر هم به در و دیوار وجودت مشت نمی کوبی... آن لحظه ها حتما بخا
یا نور المستوحشین
می گفت من فهمیده ام، ماها جنس وجودمان طوری است که حال خوب یا بدمان یک دلیل بیشتر ندارد و آن هم کیفیت ارتباطمان با خداست. یعنی تو الان هر دلیلی برای آشفتگی ات بیاوری باز تهش می رسی به همان... یک نقصی آنجاست. دیدی گاهی اوقات هزار کار و مشکل و گرفتاری داری اما ته دلت آرام است که در نهایت همه چیز سر جای خودش قرار می گیرد؟ با آرامش و در حد توانت وظیفه ات را انجام می دهی و این قدر هم به در و دیوار وجودت مشت نمی کوبی... آن لحظه ها حتما بخا
ایست!!
اینجا ایستگاه #خنده است.باحال ترین #جوک های تلگرام را همراه با جالب ترین #کلیپ ها و مطالب روز,اینجا بخوانید ✨هر کجا خندیدیم،      هر کجا خنداندیم،             زندگانی آنجاست                  بی خیال همه تلخی ها@shgok
روی لینک کلیک کنید
ایست!!
اینجا ایستگاه #خنده است.باحال ترین #جوک های تلگرام را همراه با جالب ترین #کلیپ ها و مطالب روز,اینجا بخوانید ✨هر کجا خندیدیم،      هر کجا خنداندیم،             زندگانی آنجاست                  بی خیال همه تلخی ها@shgok
روی لینک کلیک کنید
✍️ اضطراب شکاف بین زمان حال و آینده، بین اینجا و آنجاست.
هر وقت که ما واقعیت زمان حال را ترک کرده و دلمشغول آینده می شویم، دچار اضطراب خواهیم شد‌.
اگر عملکردهایی را در آینده انتظار داشته باشیم مانند امتحانات ،سخنرانی ها، یا جلسات درمان در این صورت ما چیزی جز ترس از صحنه «صحنه هراسی» نیست.
❓آن امتحان را من چگونه خواهم داد؟
❓سخنرانی من چگونه به پایان خواهد رسید؟
ما دربار ه چیزهای شگفت انگیزی که اتفاق خواهند افتاد نیز پیش بینی اضطرابی را تجر
باز این عمق شب و شور آتشین و شعف بی‌حد. باز آن من که رفت و باز این من که سر کشید. باز انسان به گور شد و روح پر کشید. باز این عمق شب!
باز من سرکشان به رویای عاشقان، خستگان و از رمق‌افتادگان و همه‌ی آنچه که نمی‌خواهم و نمی‌توانم گفت.
: باز این من و باز این غم!: عجب! غم؟! مگر غم هست آنجا که وجد هست؟: آری آری هست، و حیرتا که چه سخت هست! آنجاست غم نشسته، پریشان، آن ابلیس، که تو مرا سخت می‌آزاری و این جهان از آن من است و کار من است و تو مرا پریشان می‌داری،
روح نمازجمعه اندر ولای مولا/این گنج باسعادت لطف خدای مولا/برشیعه رخ نمایدهرجاشکوه وحدت/درجمعه هامصلی دارد رضای مولا/یک سوره کتابش در وصف این فضیلت/برمومنین جمعه باشد دعای مولا/ازاهل بیت احمد تبلیغ مینماید/این زمزم بصیرت گیردصفای مولا/راه امام راحل باهر شهید آنجاست/عشق ولای رهبر باشد عطای مولا/هرخطبه نمازش تیری به چشم دشمن/یاران بیشماری دارد وفای مولا/باحج وعمره حاصل آدینه هابگردد/گلبانگ هرمصلی گشته ندای مولا/سوی ظهورمهدی آمادگی بیارد/ا
نماشون یکی از پرکاربردترین کلمه های شعر مازندرانی است، چون همه اتفاقات غمگین و تلخ احتمالاً در نماشون اتفاق میافتند.
نماشون در لغت به معنای غروب است وقتی که خورشید شیفتشو تموم میکنه و به ماه تحویل میده. به نظر خودم بازی زیبایی داره با کلمات، نماشون یعنی وقتی که نما میره.
نماشون آنقدر در شعر مازندرانی غمگین است که شاید ده ها شعر با آن شروع میشود، یکجا شاعر با آمدن غروب دلتنگ میشود و ناله میکند
نماشون صحرا مه ونگ ونگه
غروب شد و در صحرا صدای نا
متأسفانه من سواد روایت ندارم که آن‌چه که رفت را جوری برایتان توضیح دهم که حس کنید با ما بودید. با من و پدرم. رفته بودیم کوه و آبی از بالای کوه سراریز می‌شد پایین و آبشاری بالای کوه بود و خودمان بودیم و خودمان. من تنها، خودم و خودم بدون موبایل، بدون این‌که عکسی بگیرم یا فیلمی یا استوری ای یا پست اینستاگرامی یا هرچی. با روسری سبز و سارافون زرشکی و شلوار جینی که از فرط لاغری بعد از افسردگی برایم گشاد شده بود. می‌رفتیم بالا و بالاتر و پدرم مدام می
دانلود آهنگ گروه پالت معدن یاقوت | کیفیت خوب و عالی
ترانه ی زیبا از گروه پالت آهنگ معدن یاقوت با کیفیت عالی از جاز موزیک
Exclusive Song: Pallet | Madaneh Yaghout With Text And Direct Links In jazzMusic
متن آهنگ معدن یاقوت گروه پالت»───♫♫●|●|●♫♫───«
ای دشت رویای شقایق ، روشن از تو ، روشن از تو … !
زیباست مثل شعر گفتن ، گفتن از تو ، گفتن از تو … !
قسمت که می آید ، نمیدانی چه زیباست … !
»──|♫●|──«
این کوچه ها پر میشود از شور و غوغا … !
انگار ! مردم سرخوش از صبح بهارند … !
در دست
 
همین چند روز پیش رسیدم  به شبی که برای اولین بار صدایش را شنیدم .. همان شب های تاریک و غمگین .. آن شب هایی که تنهایی ام را در آغوش کشیده بودم و برای تمام نامرادی ها و عجایب روزگار، دلم را تسکین و امید می دادم .
همین چند روز پیش رسیدم  به آن شبی که ترکیب صدای زیبا و مهربانش با جملات مودبانه و محترمانه اش مرا جادو کرد. چنان جادویی که آرزو کردم با دیدنش عاشقش شوم و عاشقم شود..
همین چند روز پیش خیره شدم توی چشم های محبوبم و گفتم "یکسال از آن شب سحرآ
کارپه دیم! ( اصطلاحی لاتین به
معنای دم را غنیمت بشمار ) چه بخواهید چه نخواهید مرگ نزدیک ماست این یک هشدار است
اما کارپه دیم! مرگ نزدیک گوش هایمان نفس میکشد پس باید دم را غنیمت بشماریم. در
این فیلم ما به اعماق زندگی خواهیم رفت، جوهره اش را خواهیم دید و سپس برای مکیدن
لحظات ناب زندگی دستور عملی بی نظیر خواهیم داشت تا بتوانیم از تک تک لحظات زندگی
لذت کافی را ببریم. اما زندگی آنجاست که مرگ را به وضوح در آن ببینیم. همانطور که
سیاهی در کنار وجود سفیدی
در آن کرانه که دل با ستاره همزاد است

به من اجازه در اوج پر زدن داده است


در ان کرانه که همواره یک نفر آنجاست

که در پذیرش مهمان همیشه آماده است


در آن کرانه که خورشید پیش یک گنبد

بدون رنگ ز بازار حسن افتاده است


همیشه از تو سرودن چه سخت و شیرین است

شبیه تیشه زدن های سخت فرهاد است


سوال می کند از خود هنوز آهویی

که بین دام و نگاهت کدام صیاد است


دلم که دست خودم نیست این دل غمگین

همان دلی است که جامانده در گوهر شاد است


بدون فن غزل بی کنایه می گویم
بهار امسال شاهد پدیده ای شگفت انگیز بود که تکرار نداشت 
اینقدر که حضور پروانه ها در کشورمان بر زمین و زمان ریخته گویا امسال باید سال پروانه نام گذاری می شد
شاید این پدیده نوعی خوشایندی ایست و یا پیام اود نشاط و شادی  ایست
که جای بسی نشاط هم هست چرا که بهار امسال بی سابقه بوده و این خود برای همه نعمت بزرگی است   
وقتی پا به دشت و صحرا می گذاریم  صدای بلبلان و رقص پروانه ها حس و حالی شوق انگیز ؛ گذشته ی اندوه همان را می شورد  و غبار گذشته چندین سا
زمان رفته رفته می رود اما من نمیتوانم زمان معینی مشخص کنم،دلم آنجاست ،ذهنم آشفته از یک زندگی
 که می گویم آخرش خوشبختیست..
ولی به قولش آن موقع چندساله هستیم!!!؟ حق دارد..
من هرشب هرشب غصه میخورم فکر میکنم خیال می کنم غرق میشوم در رویا...میدانم فایده ای ندارد اما 
چگونهمی شود خوشبخت باشم وقتی که زندگی در این جامعه همیشه با مشکلات، سختی، درد و دلسوزی 
برایمان بوده...   ما باید بهترین باشیم ، ما میدانیم بهترینیم در جهان!!!
 هروز این زندگی با چالش ها
زمان رفته رفته می رود اما من نمیتوانم زمان معینی مشخص کنم،دلم آنجاست ،ذهنم آشفته از یک زندگی
 که می گویم آخرش خوشبختیست..
ولی به قولش آن موقع چندساله هستیم!!!؟ حق دارد..
من هرشب هرشب غصه میخورم فکر میکنم خیال می کنم غرق میشوم در رویا...میدانم فایده ای ندارد اما 
چگونهمی شود خوشبخت باشم وقتی که زندگی در این جامعه همیشه با مشکلات، سختی، درد و دلسوزی 
برایمان بوده...   ما باید بهترین باشیم ، ما میدانیم بهترینیم در جهان!!!
 هروز این زندگی با چالش ها
شهر آزادگان رحیم آبادمیدرخشد به شرق گیلان شادقلب جنگل و روح دریاهاستهرچه دارد محلّه ی زیباستپل رود است جاری اندر شهرمی رود تا خزر تو را به سفرچهره ها شاد و مردمی خندانآبروی تمامی ایراناهل علم و تلاش و دانائیمقتدر ، مظهر توانائیعشقشان رشد دانش و فرهنگبوده با جهل دائماً در جنگیک محل دارد آن که بالنگاستعشق و شور و نشاط من آنجاستدر بهاران به نبش چارم منساکنم از برای گل چیدنقطب گردشگری سفیدابهپاتوق آفتاب و مهتابهجای زیبای اشکور لشکانهرچه دید
https://www.instagram.com/cnhamid.ir
www.CnHamid.ir
جنگجویی از استادش پرسید: بهترین شمشیرزن کیست؟استادش پاسخ داد: به دشت کنار صومعه برو. سنگی آنجاست. به آن سنگ توهین کن.شاگرد گفت: اما چرا باید این کار را بکنم؟ سنگ پاسخ نمی دهد!!استاد گفت: خوب با شمشیرت به آن حمله کن.شاگرد پاسخ داد: این کار را هم نمی کنم. شمشیرم می شکند و اگر با دست هایم به آن حمله کنم، انگشتانم زخمی می شوند و هیچ اثری روی سنگ نمی گذارد. من این را نپرسیدم. پرسیدم بهترین شمشیرزن کیست؟استاد پاسخ داد: بهتری
من آدم موفقی هستم 
اولین چیزی که به ذهنتان می آید چیست؟؟؟
ساده اس، اعداد و ارقام حساب بانکی ، خونه کجاست؟ ماشین چی داری؟ کجا زندگی میکنی؟ کارت چیه؟ و ....
همه و همه اعداد و ارقام هستند
نکته جالب آنجاست که همین حالا هر چه قدر پول داخل حسابتان باشد ، میخواهید بیشترش کنید....
شما اگر میلیاردر هم باشید باز هم میخواهید این اعداد و ارقام بیشتر شود....
چون درحال حاضر با این جامعه کنونی موفقیت فقط اعداد و ارقام است.
پس آدم موفق نداریم.چرا؟؟ 
زیرا هر چه داش
"از کرخه تا راین"یکی از فیلم‌های محبوب همسالان نسل من است.
شاید یکی از فراموش نشدنی‌ترین دیالوگ‌های آن آنجاست که نوذر (بسیجی بریده از انقلاب و متقاضی پناهندگی از کشور بیگانه) سیلی به صورت سعید (قهرمان بسیجی داستان) می‌زند و می‌گوید: "دیگه شاید نبینمت."
چندی قبل معاون محترم آموزشی وزارت بهداشت با اشاره به این موضوع که ایران رتبه دوم فرار مغزها در جهان را داراست، گفت: 
"سالانه، ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار متخصص تحصیلکرده از کشور مهاجرت می‌کنند و لازم اس
#گی_دو_موپاسان در #داستان_کوتاه #والترشنافس یک بحث تا حد زیادی کلیشه را مطرح می کند اما با افزودن تعارضات زیاد، مخاطب را با خود پیش می‌ برد.‌ روایت پیرامون شخصی به نام والترشنافس است، سربازی خپل و ترسو که خودجوش و از سر میل پا به میدان جنگ می گذراد و در برهه ای از زمان همه چیز از دست می رود و محاصره می شوند. داستان پیرامون ارزش است، یعنی این که اولویت ارزش های یک انسان به چه صورت باید باشد. سرباز این داستان با این ارزش که برای یک مملکت و طیف فکری
گاهی آنقدر اینه به در ودیوار خود میزند تا بیابد نشانه ای از نوری که در آن طفل را دریابد و از احوالش باخبر شود
اما حتی باخبری گاهی هزاران بار سنگین تر از بی خبری است
آرامشی که نمیداند در زیر این ارامش صبح گاهی دریا چه میگذرد ...
آیا واقعا دریا ارام است
و یا شاید آماده میشود برای طوفان دیگری
آنجاست که آینه دست به آسمان بلند میکند و میخواهد از خالق مهربان هستی که آرامش را لایه لایه عمیق تر کند و در اعماق آن دریا بگستراند
به همان سخن که
برای آرامش دل
کشور در یکی دو هفته گذشته شرایط ملتهبی را گذراند. ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، شروع این التهابات بود که بهت را در جامعه افکند. پس از آن تشییع پیکر میلیونی این سردار قلب ایرانی‌ها را بیش از پیش به هم متحد کرد. در روز‌هایی که همه خونخواه حاج قاسم بودند، سپاه پاسداران در عملیات موشکی پایگاه امریکایی در عراق را بمباران کرد.

*سیل دعاوی ارضی را بالا می‌برد
سیل و در کل، بلایای طبیعی خسارات زیادی را به اموال و جان‌ها وارد می‌کند. یکی از معضلا
تصورکن : رفته ها؛ برگردن ! 
یکی از قشنگ ترین و در عین حال دلهره آورترین صحنه‌های غدیر، آنجاست که پیامبر فرمود به هر کسی که رفته، بگویید برگردد. 
فکر کن، بعدِ یک مسیر طولانی رسیده‌ای به جایی که امیدی برای گذشتن نیست و توانی برای بازگشتن. تشنه‌ای و دلتنگ، گرسنه‌ای و دلتنگ، خسته‌ای و دلتنگ.
 بعد یکی فریاد بکشد به هر کسی که رفته، بگویید برگردد. آن وقت چشم باز کنی و همه رفته ها را ببینی که دارند، برمی‌گردند. 
عشق رفتهرفیق رفتهبابای رفتهمامان رف
همه زیبایی‌ها زوال‌پذیرند جز آنانی که حتی وقتی درمی‌یابی چرا زیبا هستند، باز هم زیبا می‌مانند. زیبایی چیزی جز نوعی رازآلودگی نیست، نوعی تقدس، نوعی فاصله، نوعی نمود در اوجی گذرنده، مثل جوانی. به‌مجرد برافتادنِ پرده‌ها زیبایی زوال می‌یابد.
زیبایی زوال‌نیابنده، زیبایی پیش‌رونده، آن نوعی از زیبایی که فروتنانه زیباست و همین است که پس از برافتادنِ پرده هم چیزی را از دست نمی‌دهد، چراکه همواره در سکوت، در کنجی منتظرت بوده، بی‌آنکه آمدنت
همه زیبایی‌ها زوال‌پذیرند جز آنانی که حتی وقتی درمی‌یابی چرا زیبا هستند، باز هم زیبا می‌مانند. زیبایی چیزی جز نوعی رازآلودگی نیست، نوعی تقدس، نوعی فاصله، نوعی نمود در اوجی گذرنده، مثل جوانی. به‌مجرد برافتادنِ پرده‌ها زیبایی زوال می‌یابد.
زیبایی زوال‌نیابنده، زیبایی پیش‌رونده، آن نوعی از زیبایی که فروتنانه زیباست و همین است که پس از برافتادنِ پرده هم چیزی را از دست نمی‌دهد، چراکه همواره در سکوت، در کنجی منتظرت بوده، بی‌آنکه آمدنت
هو
 
روزی در سال ۱۹۶۶ در همایشی دربارهٔ تشیع که در دانشگاه استراسبورگ برگزار شده بود فرصتی دست داد که هانری کربن و من در نیایشگاه سن اُدیل (St. Odile) در نزدیکی استراسبورگ بر بالای تپه ای مشرف به جنگل سیاه (Black forest) آلمان کنار هم باشیم. کربن دستش را بر شانهٔ من گذاشت و گفت: دوست عزیزم! می دانی جوان که بودم درست از همین جاده به سوی آلمان سرازیر شدم تا بروم و هایدگر را ببینم اما از زمانی که فلسفهٔ ایرانی ملاصدرا ، سهروردی و مانند اینهارا شناختم ، دیگر ف
چند ماه پیش در کلاس اتفاق عجیبی افتاد که مانند یک  راز بود. یکی از همان راز های استاد.
تلفن آقای نوری زنگ خورد و با حالتی پریشان کلاس را ترک کرد. ما همه جا خورده بودیم.وقتی استاد کلاس را ترک کرد مدیر دوره ها آمد و کلاس را تعطیل کرد. همه ی ما نگران استاد بودیم که مبادا اتفاقی برای او بیفتد.
چند روز گذشت اما خبری از استاد نبود و یک مربی تند مزاج سرپرستی کلاس ما را به عهده داشت. 
چند هفته گذشت و در نهایت استاد آمد ولی رفتارش آن استاد قبلی را نشان نمی د
شروع عشق انسان کجاست؟ یا مثلا نفرت از کجا آغاز می‌شود؟ زندگی کجای این دوگانه جای دارد؟
یکی نوشته بود: «نه «زور»ی می‌شود عاشق شد نه «صور»ی، متنفر.
و من جواب دادم زندگی، زیستن در همین بین است.
تابع زندگی برای برخی مانند خطی مستقیم در میان این دو حد (عشق و نفرت) می‌گذرد و برای برخی می‌شود مانند کسینوس که از عشق آغاز می‌شود و می‌رسد به نفرت و از نفرت باز هم صعود می‌کند به عشق و این چرخه ادامه دارد…
زندگی دیالکتیک میان عشق و نفرت است.
اشتباه ما آ
منفی بافی و قدرت ذهن ناخودآگاه 
هرگز درباره خودتان منفی صحبت نکنید و خودتان را تحقیر نکنید. دیگران را هم تحقیر نکنید. ذهن ناخودآگاه بین شما و دیگران تمایز قائل نمی شود، بلکه کلمات را می شنود. وقتی می خواهید از کسی انتقاد کنید، بپرسید در این حالت درباره خودتان چه احساسی می کنید. راز بزرگ تحلیل آنجاست که شما تنها آنچه را در خودتان می بینید در دیگران می بینید. به جای انتقاد از دیگران، از آنها تعریف کنید و در عرض یک مدت کوتاه تغییرات بزرگی را در
چند ماه پیش در کلاس اتفاق عجیبی افتاد که مانند یک  راز بود. یکی از همان راز های استاد.
تلفن آقای نوری زنگ خورد و با حالتی پریشان کلاس را ترک کرد. ما همه جا خورده بودیم.وقتی استاد کلاس را ترک کرد مدیر دوره ها آمد و کلاس را تعطیل کرد. همه ی ما نگران استاد بودیم که مبادا اتفاقی برای او بیفتد.
چند روز گذشت اما خبری از استاد نبود و یک مربی تند مزاج سرپرستی کلاس ما را به عهده داشت. 
چند هفته گذشت و در نهایت استاد آمد ولی رفتارش آن استاد قبلی را نشان نمی د
بسم الله الرحمن الرحیم
بنا را براین میگذارم که این آخرین ماه رمضان عمرم باشد
غم تمام شدنش آنقدر عمیق است که خواب را از چشمانم ربوده ...با اینکه خواب را هم عبادت محسوب میکند اجباری میخواهد مقربم کند...
خدای بینظیریست دیگر چیکارکند؟چطور به زور بغلم کند؟
دلم ازهمین الان برای این شهر تنگ میشود برای این ضیافتی که نظیر ندارد...
اضطراب از دست دادن و بهرمند نشدن دارم...
انگار هنوز مناجات شعبانیه در خونم جریان دارد
الهی فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَق
 
یک بار داشتم روی سنگ صافی نان می پختم که چند نظامی از دور نزدیک شدند. تندی از جا بلند شدم. دستم از آرد سفید بود. وقتی رسیدند، سردسته نظامی ها پرسید: «شماها اینجا چه کار می کنید؟ اینجا دیگر خط مقدم است. برگردید بروید گیلان غرب یا روستاهای دورتر. اینجا بمانید کشته می شوید. ما خودمان هم به سختی اینجا می مانیم، شما چطور مانده اید؟»
 
باورشان نمی شد مردم روستا با این وضعیت، توی منطقه جنگی مانده باشند ... با خنده به آنها گفتم: «نکند می ترسید؟»
یکی شان
بسم الله الرحمن الرحیم
بنا را براین میگذارم که این آخرین ماه رمضان عمرم باشد
غم تمام شدنش آنقدر عمیق است که خواب را از چشمانم ربوده ...با اینکه خواب را هم عبادت محسوب میکند اجباری میخواهد مقربم کند...
خدای بینظیریست دیگر چیکارکند؟چطور به زور بغلم کند؟
دلم ازهمین الان برای این شهر تنگ میشود برای این ضیافتی که نظیر ندارد...
اضطراب از دست دادن و بهرمند نشدن دارم...
انگار هنوز مناجات شعبانیه در خونم جریان دارد
الهی فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَق
آدم وقتى وارد فرنگ میشود، براى خودش کوه میسازد از آمال، قداست و برابرى ها. احساس شعف علم میکند از رهایى، آزادگى و آرامش همراه آن. اصلا جورى میپندارد که آنجا گلستان است و هرجایى غیر آن دوزخ. اما این خوشى ها پایا نیست و از همان بدو ورود کم کم آفت سختى ها به جانش افتاده و برگ هایش رو یکى یکى میخشکاند. همین که به فرودگاه قدم میگذارى، پاسپورتى را در دست میگیرى که حکم یک کشور اسلامیست، همه چیز به وضوح رنگ میبازد. از نگاه ها گرفته تا لحن سوالها، از لبخ
بسم الله الرحمن الرحیم
یا فارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
شهر باستانی نائین،شهری به قدمت تاریخ
به اعتقاد عده ای ،این شهر نوآئین بود،چرا که کوروش وقتی قوم یهود را از اسارت بخت‌النصر آزادساخت ،عده ای یهودیان به همراه کوروش وارد ایران شدند،اینان کوروش را مسیح موعود و نجات دهنده قوم یهود میدانستند،ودر منطقه استخر مستقر شدند و شهری را بنیان نهادند که چون آئینشان با آئین ایرانیان متفاوت بود به عنوان شهر نوآئین خوانده شد و به مرور گذشت قرن ها
حک شدن آیات قرآن بر دیواره‌های ورودی کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه #هاروارد آمریکا
An-Nisa’ mainly deals with the obligations and responsibilities of women in Islamic society, but it also touches on inheritance and family law along with slavery and temporary marriage. In this verse, the Qur’an is addressing the importance of truthfulness in testimony.
← "سوره نساء عمدتاً وظایف و «مسئولیت‌های زنان» در جامعه اسلامی را بررسی می‌کند، اما به «ارث» و «قوانین خانواده» همچنین «برده‌داری» و «ازدواج‌ِموقت» نیز اشاراتی دارد؛ در این آیه، قرآن به اهمیّتِ صداقت د
دیگر دلتنگی را نمیشناسمیک روز بیدار شدم..و همه چهره ام را دیدند.. یک مُشت دلتنگیمی دیدنددوباره خوابیدمو من دیگر نشنیدم که چه گفتدلتنگی را باید خُفت!تا بیدار شوی..بعدش..بفهمی کابوس بود..دلتنگی حجمش اندازه ی یک خواب است..نه..یک کابوس..مثل اینکه هرشب کابوس ببینی و در خواب راه بروی..در دلتنگی خیلی معیارها مشخص میشود..مثل عشق..که وقتی بیدار شدی ..هم..آن..کابوس..ادامه..دارد....ولی دیگر دلتنگی را نمیشناسم..به یُمنِ عشقی که هنوز بخاطر می آورم!ای کاش..پس از..ای
نگهداری از پرینتر

نگهداری از پرینتر
اگر شما یک پرینتر مناسب در دفتر کار یا خانه خود داشته باشید، دیگر مجبور نمی شوید برای چاپ دو یا چند صفحه به بیرون بروید . اما نکته آنجاست که نگهداری پرینتری که به طور مرتب از آن استفاده نمی شود کمی سخت تر و درد سر آفرین تر می باشد . چرا که در این شرایط هنگامی که نیاز به انجام دو برگه کار چاپی دارید ، پرینتر شما با سرو صدای فراوان این کار را برای تان انجام می دهد . گاهی اوقات ممکن است بخواهید صفحه‌ای را خیلی سر
 
 
   خداوندِ کریم، بندگانِ خود را به احسان و نیکوکاری امر میکند: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ(1) چشیدنِ حلاوتِ این گفتار عرشی زمانی محقَّق میگردد که با پوشیدنِ جامۀ احسان و نیکوکاری، خود را مأمورِ وظیفۀ سازمانِ حق و حقیقت بیابیم. شیرینیِ ماجرا آنجاست که رییسِ ادارۀ امورِ هستی که خود، مسوولِ اصلیِ هستۀ گزینش است، در به در دنبالِ افرادِ جویای وصل میگردد تا همگان به عرصۀ مأموریتِ رشد و کمال بپیوندند. خداوندِ متعال، عج
50-  و من کلام له (علیه السلام)
> و فیه بیان لما یخرب العالم به من الفتن و بیان هذه الفتن <
إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ یُخَالَفُ فِیهَا کِتَابُ اللَّهِ وَ یَتَوَلَّی عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَی غَیْرِ دِینِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَی الْمُرْتَادِینَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أ
سفر، در آغاز شرح جدایی‌ست. کنده شدن از زندگی قراردادی و افتادن در دنیایی ندیده و آزاد. که البته کار آسانی نیست و هرکسی ممکن است قبولش را رد کند. پس لازم است کسی یا چیزی تو را به سفر «دعوت» کند. سپس موعد «امداد غیبی‌» فرا می‌رسد اگرچه ووگلرِ سکولارِ نون به نرخ روز خور، آن را با دگراندیشی از تو گرفته باشد؛ اما تو باور داری به سلامت طی طریق می‌کنی چون دست غیب بالای سر داری. عبور از «نخستین آستانه»، همان لحظه‌ای‌ست که از آسانی و رفاهِ شهرنشینی گ
سفر، در آغاز شرح جدایی‌ست. کنده شدن از زندگی قراردادی و افتادن در دنیایی ندیده و آزاد. که البته کار آسانی نیست و هرکسی ممکن است قبولش را رد کند. پس لازم است کسی یا چیزی تو را به سفر «دعوت» کند. سپس موعد «امداد غیبی‌» فرا می‌رسد اگرچه ووگلرِ سکولارِ نون به نرخ روز خور، آن را با دگراندیشی از تو گرفته باشد؛ اما تو باور داری به سلامت طی طریق می‌کنی چون دست غیب بالای سر داری. عبور از «نخستین آستانه»، همان لحظه‌ای‌ست که از آسانی و رفاهِ شهرنشینی گ
اوشو می گوید : 
اولین چیزی که برای یک شخص  روشن ضمیر روی می دهد، یک خنده عمیق و شکمی است . بخاطر این حماقت محض که او در جستجوی چیزی بوده که در درون خودش است . او قرن ها آن چیز را در درون خود حمل کرده است  ولی هر گز به آن جا نگاه نکرده و به سراسر جهان نگاه کرده است ،در حال حمل گنجینه ای در درون خود که طی یک دقیقه قابل دسترسی است .
چشمانت را به بند .
                   
                       ساکت باش ،
                                       و
                    
   
بسیاری از افراد با استفاده از فتوشاپ نوعی تجربه را تجربه کرده اند و تعداد کمی از این افراد در طراحی گرافیک برتری پیدا می کنند. اموزش تایپوگرافی حرفه ای  ک گروه دقیقتر حتی دقیق تر اصول طراحی را درک می کنند و می توانند دلایل دلیل خوب بودن یا بد بودن چیزی را برای شما بیان کنند.
یکی از بزرگترین مناطقی که مردم هنگام یادگیری طراحی با آن دست و پنجه نرم می کنند ، استفاده صحیح از تایپوگرافی است. این خیلی بیشتر از پیدا کردن یک فونت خوب است. بسیاری از ویژ
المنه لله که در میکده باز است                 
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است   
امشب مستی آسمان رو به فزون گذاشته است و پیاله پیاله شراب مرا سیراب نمی کند ... 
خم ها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آنجاست حقیقت نه مجاز اسست ...
آری ... من شراب تو را می خواهم ... این مستی های زودگذر مرا سیراب نمی کند ... من شراب تو را می خواهم ... می خوام تو را در جام برییم و آنگاه بنوشمت ... تا آنجا که عطشم فرو نشیند ... تا آنجا که از تو مست مست شوم ... تا آنجا که تک تک ذ
با گذشت از اینکه، واژه تکنولوژی اصلا معنایی جز آن دارد که عوام فکر می کنند، و درواقع فناوری نیست، بلکه یک نوع فلسفه و فرهنگ را داراست، اما از همین واژه استفاده می کنیم تا مقاله را ساده تر بنویسیم.
اینکه بیشتر ما فکر می کنیم می توان از آلات جدید و مدرن استفاده مناسب مناسب را برد، فکری کاملا اشتباه است! بیشتر شاید یکی از بهترین شرح هارا در این مورد، سید مرتضی آوینی در کتاب هایش داده باشد. چیزی ساخته نمی شود، جز آنکه نیازی به آن باشد و یا فکری پشت
دوست ندارم پیرامون افکارم درباره زندگی با کسی صحبت کنم، شاید تنها یک نفر وجود داشته باشد که بداند من زندگی را چگونه می‌بینم، آن یک نفر هیچ‌گاه قرار نیست، ببینم.
گمان میکنم که در ناخودآگاه تصور میکنیم ورود به زندگی، غلبه بر عدم‌ست؛ من این‌طور فکر نمیکنم، عدم مغلوب‌ناشدنی‌ست، ورود به زندگی، تجربه درگ عدم‌ست، نه مغلوب ساختن آن. اینگونه ببینید که شما متولد می‌شوید، تا عمری به زندان افکنده شوید، سپس به تیغ گیوتین خطا‌ناپذیر اعدام شوید. ا
این بهترین مکان برای خرید اسباب بازی های جنسی به صورت آنلاین برای روز ملی اسباب بازی های جنسی استاین که آیا شما همه چیز راجع به گرز قدرتمند ، بی ادبانه و یا یک گلوله گلوله ای براق و احتیاطی دارید ، مخفی نیست که اسباب بازی های جنسی می توانند برخی از بهترین راه ها برای کشف انفرادی لذت یا با یک شریک زندگی باشند. با این حال ، با سایتهای به ظاهر بی پایان - جستجوی واحدی برای "اسباب بازی های جنسی" در Google 639،000،000 نتیجه می دهد - و ما یقین داریم که تعداد معد
اجرای سنگ لاشه ورقه ای ما این کار را در شهر معمونیه در جاده ساوه اجرا کردیم این با سنگ لاشه ورقه ای قرمز مشهد و روی فوداسیون بتن نیز کناره های این سنگ را ما با سنگ
فرز بروش کردیم تو بندی اینها به صورت یکنواخت شود اگر شما میخواهید تمام نمونه کار هایی که تا به امروز ما اجرا کرده ایم در یک جا ببینید حتماً به بخش گالری وبسایت ما نیز سر بزنید  برای گالری کلیک کنید وارد وب سایت ما شوید بیش از ده ها نمونه کار را نیز در سایت ها و وبلاگ های خود نیز آپلود
بازیگران فیلم هزارپا :
رضا عطاران در نقش رضا هزارپا
جواد عزتی در نقش منصور
سارا بهرامی در نقش الهام، مدیر آسایشگاه
مهران احمدی در نقش دایی کامران، داییِ رضا
لاله اسکندری در نقش منیژه، فرمانده گروهک منافقین
امید روحانی در نقش پدر الهام
سپند امیرسلیمانی در نقش امید پسرعموی الهام
امیرمهدی ژوله در نقش کریم، جاسوس منافقین در آسایشگاه
شهره لرستانی در نقش شیرین، مادر منصور و زن کامران
نعیمه نظام‌دوست در نقش خانم کمالی
سینا رازانی در نقش عضو گر
ابتدا روی متن بالا یا تصویر بازی کلیک کنید و سپس تصویر بزرگ شده آنرا که در یک صفحه جدید باز می شود چاپ نمایید .اگر چاپ رنگی باشد که بهتر است. 
برای بازی از وسایل منچ استفاده کنید .
توضیحات:
این یک بازی جدید است که برای طراحی آن ماهها  کار فکری و رایانه ای انجام داده ام . البته این فقط یک بازی منچ ساده نیست بلکه مفاهیم بلندی چون موارد زیر در درون آن نهفته‌ است:
1- تاریخ اسلام   2- مکه و قدس دو قبله مسلمانها  3- معرفی شهرهای مذهبی که مرقد امامان مع
من متولد اصفهانم، به غیر از یکبار آن هم در سالهای دور، به شهرهای جنوبی ایران سفر نکرده ام، ولی باور عمیقی از درون به من این احساس را میدهد که ریشه ام در جنوب ایران است. مادرم روزهای کودکی و نوجوانی اش را در آبادان گذرانده است و خود را خوزستانی میداند، و از کودکی، مدام به ما گوشزد کرده است که شما اصفهانی نیستید! برای همین من کمتر خودم را اصفهانی میدانم و دلم برای مردم جنوب، شهرهای جنوب و شهرهای جنگ زده خوزستان میتپد و دلم بدجوری آنجاست!
من عاشق
چقدر امروز حالم خوبه. اصلا این روزها شدیدا حالم خوبه ولی امروز خیلی بیشتر خوبم. پنجشنبه ست و من از صبح که بیدار شدم حسی عجیب ولی آشنا در من موج میزنه‌. همان حس هایی که پیش از این فقط در دنیای مجردی درک کرده بودم. آن هم هر پنجشنبه. درست مثل امروز. امروز که اخر هفته ی درون من پر از احساسات نوستالژیک نسبت به وقایعی شده که شاید فقط در خیالاتم اتفاق میفتد!!!!
این اولین پست من بعداز ورود به دنیای جدید است. از دریچه ی دنیای امروزم که به پست های پیش از این
به نام خدای سنهای طبس


بچه که مادرش نباشد بهانه میگیرد ، گاهی شکلاتی جواب میدهد برای فراموشی نبودن مادر
ولی خوب باز هم یادش می آید و باز بهانه میگیرد! شاید آن موقع یک اسباب بازی جدید جواب بدهد ، ولی قطعا باز هم خسته خواهد شد و غم نبودن مادر او را بی تاب خواهد کرد ، و ما را کلافه میکند که پس این مادر کجاست؟  ...
نمیشود هم سرزنشش هم کرد ؛ چون حق دارد ، بچه است و مادرش را میخواهد !!
این روز ها برخی غرق در دنیا شده فکر میکنند اگر فلان لباس را بپوشند ، یا
به نام خدای سنهای طبس


بچه که مادرش نباشد بهانه میگیرد ، گاهی شکلاتی جواب میدهد برای فراموشی نبودن مادر
ولی خوب باز هم یادش می آید و باز بهانه میگیرد! شاید آن موقع یک اسباب بازی جدید جواب بدهد ، ولی قطعا باز هم خسته خواهد شد و غم نبودن مادر او را بی تاب خواهد کرد ، و ما را کلافه میکند که پس این مادر کجاست؟  ...
نمیشود هم سرزنشش هم کرد ؛ چون حق دارد ، بچه است و مادرش را میخواهد !!
این روز ها برخی غرق در دنیا شده فکر میکنند اگر فلان لباس را بپوشند ، یا
به نام خدای سنهای طبس


بچه که مادرش نباشد بهانه میگیرد ، گاهی شکلاتی جواب میدهد برای فراموشی نبودن مادر
ولی خوب باز هم یادش می آید و باز بهانه میگیرد! شاید آن موقع یک اسباب بازی جدید جواب بدهد ، ولی قطعا باز هم خسته خواهد شد و غم نبودن مادر او را بی تاب خواهد کرد ، و ما را کلافه میکند که پس این مادر کجاست؟  ...
نمیشود هم سرزنشش هم کرد ؛ چون حق دارد ، بچه است و مادرش را میخواهد !!
این روز ها برخی غرق در دنیا شده فکر میکنند اگر فلان لباس را بپوشند ، یا
دوستی، برای اولین‌مرتبه، لفظ "جونورای آکادمیک" را به‌کار برد. از این لفظ برای اشاره به جمعیت خاصی از آکادمیک‌ها استفاده کرد، قبل از ورود به مبحث، سه مقدمه مطرح می‌کنم، که فرض bias داشتن نوشتار را رد کند؛ اول آن‌که آن دوست، خود آکادمیک بود؛ دو آن‌که من هم آکادمیکم؛ سه آن‌که رویکرد پوزیتیوستی-پراگماتیستی حاکم بر روح علم را حداقل در بعد علمی پذیرفته‌ام و با آن بیگانه نیستم.
جانور آکادمیک، کشیش علمی‌ست، کسی که فرم دین را گرفته، شرع و حکم و ف
از وقتی این ویروس لعنتی مثل اجل معلق توی آشفته بازار این روزها پیدایش شده به دفعات دست هایم را با آب و صابون  می شویم آنقدر که پوست دستم خشک شده و راه به راه بهشان مرطوب کننده می مالم. مثل وسواسی ها با مواد شوینده و اسفنج به جان سطوح آشپزخانه و دستگیره در و پنجره های خانه می افتم. مبادا آلوده شده باشند. نمی دانم! یک جور هول و ولا به جان همه مان افتاده.خواسته یا ناخواسته درگیرمان کرده. دو سه روز پیش برای تهیه ماسک به همه داروخانه های شهر سر زدم. پا
​​​​​​
 
پارسال این موقع دفترچه ام را برداشته بودم اولین تجربه ها و موفقیت های سال نودُ هفتم را می نوشتم و برای هر کدامشان ذوق می کردم، یک صفحه را هم جینگول کردم و آرزوهای کوتاه مدتی را کِ باید برای سالِ نودُ هشت برایشان تلاش میکردم و بِ دست میاوردمشان را لیست کردم.از لیست اهداف و آرزوهای نودُ هشت یکدانه اش هم از قلم نیوفتاده است کِ هیچ، بخشی از آرزوهای بلند مدتم هم از زمان بیرون جهیده اند، کِ شُکر؛ از اینجا تا ماه!اکنون زمان قفل شده است حو
سفر حج با چشمان آبی یک دختر
سفر حج با چشمان آبی یک دختر، در این رمان دخترانه از (مریم بصیری) همراه 
 
با (ماهی) می‌شوی و از زاویه آبیِ چشمانش، به سفر حج می‌روی.
دختری مستقل و یک‌دنده که حالا به نیت پایان‌نامه‌اش، برای عکاسی بار سفر بسته.
 
ایران حج: زمانی‌ که جدا می‌شوی از خودت، از تعلقاتت؛ آنجاست که خدا آغوش گشاده
و با تمام وجود پذیرای توست. باز آ هر آن‌ چه هستی باز آ… و تو می‌ مانی و بُهت
و حیرتی که مدام در خونت تزریق می‌شود. تو می‌ مانی
و ا
هی می گویند که فلانی شو، یا اگر هستی بهمانی باش؛
خب بله اگر تصمیم درست بوده باشد، شدن و به تبع پسِ آن، ماندن در یک راه و یک اندیشه، خیلی خوب است و به جا؛ 
ولی کمی غوطه بخوریم و عمقی تر ببینیم_اگر شایسته می دانید_ این تعلّقات و برچسب خوردگی ها تا کی ماندنی اند؟
 
"حزب اللّٰهی و انقلابی"، "کافر و منکر"، "منافق و پست"، "روشنفکر اسلام گرا و یا روشنفکر غرب زده[طوری می گویند که انگار شرق زده اش،بهتر ست!] " ، "انواع «ایسم»دچارشدگان" و إلی ماشاءاللهِ دیگ
مگر مهم است کجا و چه وقت؟ اصلا مگر این نویسنده نیست که زمان و مکان را از نو و تازه برای داستانش تعریف می کند؟ و این زمان و مکان نباید مگر با طرح و شخصیت چنان درهم تنیده و بافته باشند که مثل یک پارچه ی ظریف، جداکردن هر کدام این طرح در هم تنیده را نخ کش کند؟ 
بحث بر سر سوالات کلیشه ایی بود. این که خلاقیت در طرح پرسش ااز کار افتاده. به همین راحتی که می شود سوال های خوبی از داستان پرسید، از نویسنده ی داستان می پرسند که چرا در آنجاست و در اینجا نیست؟ یا
آرام شده ام. خنده را یاد گرفته ام. یعنی سعی میکنم یادش بگیرم. به همه چیز، به همه کس، همیشه...
به همکلاسی هایم میخندم. به استرسشان، به اشک هایشان، به دلخوشی هایشان.
به معلم ها، مادر پدرها، پسرها، همه ی آدم ها. به نقش هایی که بازی میکنند. به غم و شادی و عصبانیتی که از زیر پوسته ی بیرونیشان گاهی بیرون می ریزد.
به عقده هایشان که قوه ی حقارتشان را با تحقیر دیگران تشدید می کند.
می خندم. آرامم.
وقتی دو روز تعطیل میشوی چه کار میکنی؟ خوشحال میشوی؟ برای از دس
تبدیل جنسی9- یکی از بزرگترین معاصی و مفاسد بشر مدرن تبدیل هورمونی و جنسی در بشر است که مذکر و مونث را به یکدیگر تبدیل می کنند که البته از عذابهای بزرگ انسان جهنمی است. ولی حیرت در آنجاست که بسیاری از علمای مذهبی در سراسر جهان نیز از این تبدیل فطرت بشری حمایت می کنند و در باره اش فتوا می دهند حتی برخی از علمای اسلامی! این فتوا عین مجوز همجنس گرائی است که این گناه کبیره را در جسم آدمی نهادینه و فیزیولوژیکی می سازد.
10- این تبدیل جنسی عذاب ولایت ناپذ
 
کارکرد رسانه های مجازی درانتخابات
در اندک زمان باقیمانده تا برگزاری انتخابات عزم آن داریم تا نسبت به وظایف و حدود اختیارات نماینده مردم و همچنین معنا و مفهوم وکالت در دارالوکاله اسلامی ،قلمی بزنیم تا مردمان شهر و دیار خود را متوقع آنچه هست نماییم .وظیفه ای به بزرگی یک سرزمین و به کوچکی حوزه انتخابیه و اختیاری محصور در قانون اساسی .آنجا که وکیل به معنای عام ناظر بر حسن اجرای قوانین در سرزمین خویش و به معنای خاص در حوزه انتخابیه خود میباشد
سلام
کسانی که مجموعه بوی باران رو از شبکه یک سیما دنبال می کنن می تونن در این پست، به بحث و تبادل نظر در مورد این مجموعه بپردازند. ان شاء الله این پست آغازی خواهد بود برای اضافه شدن یک موضوع جدید به خانواده برتر.
 
مرتبط:
این کارتون امروز از شبکه پویا پخش شد
چرا فیلم سازان ما در ساخت فیلم و سریال تاریخی ضعیف عمل می کنن؟
نقدی به فیلم نامه سریال بچه مهندس ۲
خشونت در فیلم های سینما چقدر بر ما تاثیر گذار است؟
می خوام فیلمنامه نویس بشم
چطور به صورت حر
سلام
کسانی که مجموعه بوی باران رو از شبکه یک سیما دنبال می کنن می تونن در این پست، به بحث و تبادل نظر در مورد این مجموعه بپردازند. ان شاء الله این پست آغازی خواهد بود برای اضافه شدن یک موضوع جدید به خانواده برتر.
مرتبط:
این کارتون امروز از شبکه پویا پخش شد
چرا فیلم سازان ما در ساخت فیلم و سریال تاریخی ضعیف عمل می کنن؟
نقدی به فیلم نامه سریال بچه مهندس ۲
خشونت در فیلم های سینما چقدر بر ما تاثیر گذار است؟
می خوام فیلمنامه نویس بشم
چطور به صورت حرف
پرسش شما: صهیون و صهیونیسم به چه معناست؟
 
پاسخ استاد: صهیونیسم از صیون گرفته شده است؛ «صیون» نام کوهی است در قدس شریف که مسجدالاقصی بر آن نهاده شده است. یعنی قدس شهری است که مسجدالاقصی درون آن واقع‌شده است، درون شهر قدس یک بلندی موجود است که این بلندی حدی دارد و حد آن از هر طرف معلوم است و این حدود، حدود قدس که یک حرم است را مشخص می‌کند.
در این بلندی دو مسجد به نام‌های مسجدالاقصی و مسجدالصخره (دلیل نام‌گذاری مسجد الصخره این است که سنگی در آن
هزارپا فیلمی به کارگردانی ابوالحسن داوودی، تهیه‌کنندگی رضا رخشان و نویسندگی امیر برادران، پیمان جزینی و مصطفی زندی محصول سال ۱۳۹۶ است. این فیلم به سبک کمدی و محصول کشور ایران، به زبان فارسی است. این فیلم، پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران تا به این لحظه است.
هزارپا در تاریخ ۱۳ تیر ۱۳۹۷ در سینماهای ایران اکران شد. هزارپا از هفته سوم اکران خود (۲۹ تیر ۱۳۹۷) به علت تفاوت نسخه در حال اکران با نسخه نمایش داده شده به سازمان سینمایی و سمعی، بصری
طرح یک کوبش!
فیلم Babel، آخرین فیلم از سه‌گانه‌ی ایناریتو، جنسی از تصادف را انگشت‌نما می‌کند که همه به آن نیاز داریم!
یک زوج آمریکایی -که از قضا دو بازیگر خوشگل و معروف هالیوودی هم هستند(!)- برای حل کردن اختلافاتی که بعد از مرگ نوزادشان ایجاد شده است، سفری زیارتی سیاحتی (!) به مقصد مراکش را ترتیب می‌دهند تا در آرامش طبیعت کویری و وحشی و کم‌متمدنِ آنجا توریست‌بازی کنند.
داستان از آنجا اوج می‌گیرد که دو برادر چوپان بومی،‌ از سر بازیگوشی و رقا
همیشه بلندی ها را دوست داشته ام.هروقت دل گرفته باشم ، هروقت دنیا برایم تنگ شده باشد،هروقت قرار باشد اتفاق خوبی بیفتد و اصلا هروقت قرار نباشد چیزی بشود ، دوست دارم جایی کمی بالاتر از زمین ، آدم ها ، دوست داشتنی هایم ، تعلقاتم ، بایستم و حرکت دنیا را از آن بالا نگاه کنم ..
حالا مدت هاست که این عادت را دارم .اما اخیرا به تجربه ی جدیدی رسیده ام و آن اینکه در روابطم هم ،گاهی کمی فاصله بگیرم ، بالاتر بروم و نگاهی بیاندازم به آنچه میگذرد.
 
یک خطایی ه
دیجیتال مارکتینگ یا فروشگاه آنلاین
 
 
 
امروزه فروش تبدیل به اصلی ترین دغدغه هر کسب و کاری شده و بسیاری را بر این داشته تا دست به ارتقا کسب و کار خود بزنند این تحولات همیشه در قدم مثبت بازخورد جذب نمیکنند در ادامه تعدادی مثال برایتان خواهم آورد که به درک این موضوع کمک بیشتری میکند  !
شاید شما هم افرادی را به تازگی در خیابان های پر رفت و آمد شهرتان دیده باشید که قیمت ها و اجناس فروشگاهی را با صدای بلند میگویند و مشتریان را به داخل فروشگاه هدای
همیشه بلندی ها را دوست داشتم.هروقت دل گرفته باشم ، هروقت دنیا برایم تنگ میشود ،هروقت قرارد باشد اتفاق خوبی بیفتد و اصلا هروقت قرار نیست چیزی بشود ، دوست دارم جایی کمی بالاتر از زمین ، آدم ها ، دوست داشتنی هایم ، تعلقاتم ، بایستم و حرکت دنیا را از آن بالا نگاه کنم ..
حالا مدت هاست که این عادت را دارم .اما اخیرا به تجربه ی جدیدی رسیده ام و آن اینکه در روابطم هم ،گاهی کمی فاصله بگیرم ، بالاتر بروم و نگاهی بیاندازم به آنچه میگذرد.
 
یک خطایی هست در
سلام
پاییز پانزده
 
امروز آفتاب شد. رفتم سراغ لباسشویی -  پهن کردن لباسها و هواخوری آنها، آب و هوایی مناسب مثل امروز می طلبد-
ارتباطات مجازی محدود شده!
خداروشکر! امورات مالی -انتقال پول واریز و برداشت- انجام می‌شود. فقط دیگر نمی توان مجازی -تصویری! خبر داد فلانی این مبلغ واریز شد. خب واتسآپ باز نمی شود. ایمیل ها همینطور. سالهاست تماس صوتی و ردوبدل پیامکی نداشتم. الان نمی دانم پیامکی که فرستادم رسیده؟ خوانده شده؟ یا چی؟
 ... امروز تنها این خانه ب
آدم به بعضی چیزها عادت می کند. مثلِ من به نوشتن. اینطوری می شود که اگر ننویسم سرریز می شوم با کلماتی که خودم هم نمیدانم از کجای وجودم بیرون می آیند. شاید اگر بی هیچ ملاحظه ی خاصی اینجا و برای "شما" بنویسم راحت تر باشم. هم من و هم خیلی های دیگر.
زندگی از یک جایی به بعد سخت می شود. کلا زندگی را که ولش کنی سخت می شود. آدم وقتی خودش را شل بگیرد، وقتی نخواهد از هیچ خط و ربط و کلاس و استادی پیروی کند و وقتی بخواهد دین و آیینِ خودش را پی بگیرد، سخت می شود چون
سلام
پاییز پانزده
 
امروز آفتاب شد. رفتم سراغ لباسشویی -  پهن کردن لباسها و هواخوری آنها، آب و هوایی مناسب مثل امروز می طلبد-
ارتباطات مجازی محدود شده!
خداروشکر! امورات مالی -انتقال پول واریز و برداشت- انجام می‌شود. فقط دیگر نمی توان مجازی -تصویری! خبر داد فلانی این مبلغ واریز شد. خب واتسآپ باز نمی شود. ایمیل ها همینطور. سالهاست تماس صوتی و ردوبدل پیامکی نداشتم. الان نمی دانم پیامکی که فرستادم رسیده؟ خوانده شده؟ یا چی؟
 فیلترشکن ندارم و امروز
Revit Architecture : طراحی خانه
حسابرسی از روند نمایش و توسعه اسناد را از ابتدا تا انتها در Autodesk Revit کنترل کنید.
در این دوره مبتنی بر کار ، برایان مایرز بهترین راه برای استفاده از ابزارهای موجود در Revit را برای ساختن برنامه هایی برای یک کابین به سبک آمریکایی و بدون Revit Architecture : طراحی خانه هیچ گونه آماده سازی می گوید.
برایان برای کمک به تنظیم واقعی وام به ایده هایی که او پوشش داده است ، برایان از طریق تولید یک کار در Revit ، مشارکت عملکردی خود را با ابزارهای ک


تقدیم به روح مطهر سید شهیدان مقاومت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
قاسم ای مرد خدا داغ تو بر این دل ماستتا ابد راه تو سر لوحه ی مردان خداست
به خداوند کریمی که تو را هدیه نمودنام تو پرچمِ یاران علی شیرِ خداست
داعش آن نوکر ارباب شیاطین زمانضربتی خورده زشمشیر تو که دست خداست
حرم آل علی بعد ابوالفضل رشیددیگر این گونه ندید مرد دلیر که باوفاست
گرچه کشتند خبیثان دگر جسم تو رالیکن آوازه ی تو شرط همه رمز بقاست
قوم ظالم که فریب خورد و ندانست فقطآرزویت
این گرایش انسانی به تحمیل زمان روایی به صحنه‌های ایستا و ساکن ظاهراً دست ما نیست، درست مانند سایر واکنش‌های غیر ارادی انسان. ما نه تنها می‌خواهیم بدانیم چه‌چیزی آنجاست، بلکه می‌خواهیم بدانیم چه اتفاقی افتاده است.1 
 همین اشتیاق به روایت‌پردازیِ آنچه می‌بینیم باعث می‌شود نقاشان بتوانند مخاطبان‌شان را سرگرم یا گاه سردرگم کنند. 2
[...] بخشی از قدرت این نقاشی ناشی از آن است که عطش روایی برانگیختۀ ما را فرونمی‌نشاند.3 
دو سه هفته پیش بود که
نشانه ضربدر در گنج یابی و دفینه یابی بیان کننده چیست
نشانه ضربدر در تصورات دیگران  یک تصور غلطی که بین خیلی ها رایج شده این است ،
که نشانه ضربدر نشانه آخر است .
ما با توجه به تحقیق ها و بررسی های متعدد متوجه این شدیم که اینطور نیست .
متوجه شدیم که کلکی برای جهت دادن اشتباه و دور کردن از هدف می باشد.
نکته ای که باید دقت شود این است،
بررسی های لازم رو به طرف پایه های ضربدر باید انجام دهید .
همچنین باید در نظر داشت ، در ساق های متفاوت علامت ضربدر ،
و
آموزش ضروری
 
آموزش ضروری Autodesk Dynamo به مشتریان Revit اجازه می دهد تا دستگاه های سفارشی بسازند تا مشکلات نمایشی خود را به روش های هوشمندانه تر و سریع تر حل کنند.
شما می توانید برای تجزیه اطلاعات ، خواندن و تغییر اطلاعات از منابع خارجی ، ایجاد هندسه در خود دینامو یا تغییر هندسه در سوابق Revit - همه با استفاده از زبان بصری مبتنی بر توپی دینامو - محاسبه کنید.
این کلاس آموزشی شما را به درک ایده های اساسی برنامه نویسی رانندگی دینامو و تقویت از دیدگاه نمای

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها